دلم برای خوابگاه تنگ شده و حتی باورم نمیشه که دلم براش تنگ شده!خب الان دارم طولانی‌ترین تعطیلات سال نو رو سپری می‌کنم و تنها کاری که انجام می‌دم خوابیدنه! یه عالمه کار ریخته روی سرم.از درسا که حجمشون بسیار زیاده و پروژه‌یی که باید برای یه نفر انجام بدم بگیر تا کتابایی که باید بخونم و هزار تا چیز دیگه.و اما مهم‌ترین چیز این وسط چیه؟بسیار بی‌پولم :(

باورم نمی‌شه موسیقی رو فراموش کرده بودم.برای من که هر لحظه‌م با موسیقی پیوند خورده بود این باورنکردنیه.یک هفته‌ی کامل حس می‌کردم یه چیزی کمه،اما نمی‌دونستم چی.نمی‌فهمیدم مشکل از کجاست.و بعد یهو امشب یادم افتاد که ای بابا!پس موسیقی کجاست؟و الان "ساری‌گلین" سامی یوسف رو دارم گوش می‌دم :)